تولد بابای تربچه
سلاممممممممممممممممممممممممم زندگی ماماننننننننننننننننننننننن
تولد بابا 11 آذرهههه
هر سال تولد می گرفتیم اما امسال نشد در عوض من و تربچه با هم تصمیم گرفتیم بابارو surprise کنیم
از صبح با هم رفتیم کادر خریدیم تازه کاغذ کادو کارتونیم خریدیم و اتاق تربچرو که تقریبا آماده شده واسه تولد آملده کردیم و بعد هم حاضر شدیم چراغارو خاموش کردیم و ورودی اتاق رو شمع گذاشتیم بابا که اومد طبع معمول کلید نداشت کلی پشت در موند و بالاخره درو یواشکی باز کزدیم واسش چون کم کم داشت نگران مامان میشد و ما هم رفتیم پشت در و وقتی بابا تو تاریکی شمعارو دنبال کرد و به اتاق رسید کلی برف شادی زدیم تو صورتش ووووووووووو تولدتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک باباییییییییی .......
بعد هم کادرهاشو بهش دادیم و کیک خوردیمممممم.....
دختر گلم دستت درد نکنههههههههههههه.....