تربچه در 9 ماهگی*مهر ماه *

ماممانی من

بازم دانشگاه شروع شدددددددددددددددددد و این ترم خیلی کلاس دارم هر روز دانشگاه دارم و فقط 4 شنبه ها خونه هستم

روزای اول خیلی اذیت شدی گلم همش گریه میکردی مخصوصا شبا نمیخوابیدی و یهو گریه میکردی اما کم کم بهتر شد ببخشیدددددددددددددد عشقمممممممممممممم قول میدم خوب درس بخونم زودتر تموم شهههههههه

دوست داشتم واست جشن دندونی بگیرم اما اون قدر سرم شلوغه که نتونستم و روز 5 مهر برات اش پختم و یه گیفت کوچولو درست کردم و اش رو پخش کردم و دست همه درد نکنه کلی برات کادو اوردن

مامان گلی و باباجون 2/3 دست لباس برات خریدن دستشون درد نکنه

انا برات تاب خرید

بابایی کلی لباس و کتونی  خرید

عموی بابا برات یه جفت دمپایی رو فرشی کیتی اوردن

عمه مریم یه عروسک خوشگل اورد

مامان فروغ و پدرجون هم پول

دایی محمد و سهیل هم عروسکککککککک

دست همه درد نکنههههههههههههههههههههههههههههههههه

کم کم یاد گرفتی 4 دست و پا بری یعنی اولش یه دستتو بلند میکردی و عین گربه پا برمیداشتی خیلی بامزه بود حرکتت اما خودت زودی یاد گرفتی اولش عقبی میرفتی و وقتی به اسباب بازیات نمیرسیدی عصبانی میشدیییییییی خوب من چی کار کنم مامانییییییییییییییییییییییییییی

عاشق صدای شالاب شولوب دستاتم وقتی 4 دست و پا میری

همش میری زیر مبلااااااااا

جلوی لباسشوییی جلوی تلویزیون و خلاصه همه جاااااااااااااااااااااا

وقتی از دانشگاه میام بدو میای بغلم و محکم بغلم میکنی و لپامو میخوری مثلا بوسهههههه

جدیدا یه کار بد یاد گرفتی همش تف میکنییییییییی زشته مامان در حالت معمولی قابل تحمله وای به وقتی که در حال غذا خوردن باشییییییییییی

منم باید پیش بند ببندمممممممممم

اواخر مهر یاد گرفتی از همه چیز بگیری و پا شیییی قربون پاهات برممممممم

اما خیلی محتاطانه عمل میکنییییییییییییی

تو تخت پارک بلند میشی و شروع میکنی تختو تاب دادن و اواز خوندنننننننن به همین خاطر وقتی دیدم از تخت دولا میشی جاتو تو قسمت پایینش انداختم الان وقتی پا میشی تخت تا بینیت میاد وروجکککککککککک

الکی سرفه میکنی چشمک میزنی

از همه چیز بالا میریییییییییییییییییییی همه چیزززززززززززززززززز

کلا خطرناک شدی دیگهههههه

سوپ جو گندم عدس ماش ماست موز لیموشیرین هویج سیب  زرده تخم مرغ .... اینا رو میتونی بخوری

عاشق موزییییییییییییییییییییی و سوپ جو

موقع غذا همش میخوای قاشقو بگیری و خودت بخوری

همش برای دفترای من نقشه میکشی و تا حالا چند بار مستفیذ شدیمممممم

دو تا دندونم بالا دراوردیییییییییییییی

برا لباس نو خریده بودم تازه بردمت حموم فقط 2 دقیقه رفتم تو اشپزخونه اومدم دیدم بابا جانت خرما خورده و یادش رفته از رو میز برش داره

خرماهارو تو دستت له کرده بودی و همه جا مالیده بودییییییییییییییی لباسات مبلا روروئک تازه داشتی ازشون میخوردی و ملچ مولوچم میکردییییییییییییییی

همش جیغ میکشییییییییییییییییییییییییییییییی

چتریات تا رو بینیت اومده دیگه همش موهاتو با کش میبندم

همینا یادم میاددددددددددددددددددد

حالا عکساتم میذارممممم فسقلی منننننننننننننننننننننننن