شیطونی تربچه

خوب تربچه  خانمی تا اونجایی واست گفتم که مامان حالش بد بود ...

اونقده بد که 3 روز بیمارستان لاله بستریش کردن بعدشم رفت خونه مامانی تا حالش بهتر شه...اونقده اون روزا بد ودن که دیگه بقیشو نمی نویسم ...

این وضعیت ادامه داشت تا وقتی که تربچه رفت تو 14/15 هفته کم کم مامان بهتر شد...وقتی تربجه 18 هفتش شد قرار بود بریم واسه آزمایش غربالگری 2  وای خداااااا اون روز قرار بود دکترا بگن این تربچه دخملیه یا پسملی...!!!!مامان تا صبح خوابش نمی برد از ذوق  وقتی با بابا از خونه راه افتادن ساعت 7 صبح بود اما از اونچایی که تریچه شیطونه اون روزم هی یه جوری می شد که تو دل مامان به ما بخنده هر دکتری رفتیم واسه سونوگرافی یا نبود یا انجام نمی داد تا ساعت 3 بعد از ظهر با بابا تو خیابونا یودیم تا اینکه رفتیم بیمارستان طوس بعد از کلی تو نوبت نشستن رفتیم تو ...

آقای دکتره فکر کنم اولین بارش بود نی نی می دید چون اصلا نمی دونست سره کجاست پات کجا!!!!!!!

تازه بعد کلی گفت جنسیتش معلوم نیست  ما هم کلی خورد تو ذوقمون از اونجا رفتیم آزمایشگاه نیلو چون داشت دیر می شد ....اما تا صبح از نگرانی خوابمون نبرد که چرا این جوری شد

فرداش تصمیم گرفتیم بریم یه جا دیگه واسه سونو رفتیم پیش دکتر هاشمی و سونو 3بعدی انجام دادیم

و فهمیدیم یه تربچه دخملی داریم فیلماشم بهمون داد کلی خوشحالی کردیم و به همه زنگ زدیم و مژده دادیم...

فرداشم قرار بود بریم شمال مامانینا هم از قبل رفته بودن ...

اونجا کلی خوش گذشت دریا هم رفتیم ...

با بابا رفتیم یه فروشگاه لباس نی نی کلی واسه دخملی لباس خریدیم

.....