آیلینآیلین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آیلین طلا تربچه ی زندگی

سیسمونییییییییییییییی!!!!

هنوز وقت نکردم عکسای اتاقتو بذازم اما مامان بزرگ واست کلی لباس از مکه اورده با یه عالمه گل سرررررررررررررررر کلی چیزای جینگولی اورده چند روز پیش مامانی لحاف دشکتو آماده کرد خیلیییییییییییییییییییییییییی نازههههههههههه سرویس روتختیتم خرید دیگه فقط یه کم خورده ریز مونده دیروزم دایی مامان (دایی سیروس) از رمانی واست تخت پارک فرستاد اونم خیلی نازهههههههههههههههههههه قول میدم زودی عکس بذارممممممممممممممممممممممم    
2 آذر 1391

مامان تنبلللللللللللللللللللللللل

سلام تربچه من می دونم مامانت خیلی تنبلهههههههههه بازم خیلی وقته نیومده آخه این مدت خیلی اتفاقا افتاد که به صورت MP3 می گم تو مهر ماه که مامان بزرگ و بابا بزرگت (پدری ) رفتن مکه ، سفرشون 1 ماه شایدم بیشتر طول کشید کلی مهمونی بود که رفتیم بعدش تو همون ماه واسه دایی هات (محمد و سهیل ) تولد گرفتیم .... اوایل آبان  عمه محبوبت واسه عمو امیر تولد گرفت تو اسفندیار ، واسش یه هدیه تربچه ای بردیم یه کارت تبریک هم از طرف شما بردیم حالا عکساشو میذارم بعد از اون هم یه روز حال مامان بد شد با هم رفتیم دکتر خانم دکتر گفت دیگه نباید بریم سرکار و خداروشکر آخر ترم بود و مامان با کمک شما ورقه هارو زود صحیح کرد و مرخصی گرفت .... اما چند...
2 آذر 1391

بازم بیمارستان!!!!!!!!

وای از دست تربجهههههههههههههههههههههههه هفته پیش قرار بود مامان بزرگینا از مکه بیان که 1 شب قبلش یهو مامان دلش درد گرفت بابا زودی بردش دکتر و .... گفتن باید بستری شمممممممم حلاصه از 1شنبه تا 4 شنبه تو بیمارستان لاله بودیم هم اتاقیمونم نی نی دار شده بود یه پسر جیگرررررررررررررر من که کلی بقلش کردم آخیییییییییییییییی نمی توست شب اول شیر بخوره یه عالمه کولی بازی دراورد نذاشت بخوابیم فکر کنم شما هم کلافه شده بودی چون همش مامانو لگد بارون  می کردی دکتر کفت به خاطر سنگ کلیم مشکل ایجاد شده علت دل دردم این بود فکر کنم داری با سنگ ها یه قل دو قل بازی میکنی شیطونننننننننننننننننننننننن اینچند روز خیلی داری اذیت می کنی مامانو اونقد...
2 آذر 1391

سیسمونییییییییییییییییییییییییییییییی تربچه

مامانیییییییییییییییییییییی وسایل چوبیتو آوردن 3 روز پیش با بابا همرو چیدیم البته هنوز بعضی خریدا مونده همش که تموم شد عکساشو میذارم از همون روزم مامان سرما خوردههههههههههههههههه نکنه تو هم گرفته باشییییییییییییی دوست دارممممممممممممممممممممممممممممم وسایلات خیلی جینگولن امیدوارم تو هم دوست داشته باشیییییی هر شب بابا میره تو اتاقت کلی باهات حرف میزنهههههههههه منتظرتیم تربچهههههههههههههه ...
7 آبان 1391

درددل تربچه ای

سلام تربچه من خوبی ؟؟؟؟؟؟ مامانی این مدت خیلی سرش شلوغ بود خیلی وقته واست چیزی ننوشتم همش با مامان میری دانشگاه و سر کار ... فکر  کنم تو هم خسته شدیییییییییییییییییییییییییییی آخرای مهر رفتیم دکتر  خانم دکتر گفت رشدت خیلی خوبههههههههه کلیم شیطون شدییییییی همش تکون می خوری چند روزه هوا سزد شده خیلی خوشحالم  احساس می کنم با سرد شدن هوا دارم به تو نزدیکتر میشمممممم زمستون نزدیکههههههههه راستی 1 بار دیگه هم رفتیم شمال 3 تایی بت بابا دوست داشتیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟// تربچه من خیلی دوست دارم زورتر بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...
7 آبان 1391

teacher تربچه!!!!!!!!!!

   مامان عسل معلم زبان انگلیسیه !!! اما این مدت حالش خوب نبود و سر کلاس نمی رفت اما از این ترم دوباره می خواد بره دیروزم اولین روز بود که با تربچه رفتیم سر کلاس!!! این ترم هم تو شعبه پسرا کلاس دارم 3 تا کلاسسسسسسسسس دیروز teacher torobcheee رفت سر کلاس و وقتی مامان شروع کرد به انگلیسی حرف زدن تربچه با تعجب داشت گوش می داد I LOVE UUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUU   ...
10 مهر 1391

پرفسور تربچه و دانشگاه !!!!!!!!

  تربجه ی  من ،مامان شما درس می خونه و این ترم هم می خواد با تربچش بره سر کلاس !!1! اما تنها نگرانیش اینه که تربچه زودتر بیاد بیرون و مامان نتونه امتحاناشو بده خانم دکتر گفته از 26 دی تا 18 بهمن ممکنه تربچه از دل مامان بیاد بیرون و درست از 25 دی تا 11 بهمن امتحانای مامانه اما من انتخاب واحد کردم با هم بریم سر کلاس یه ریسک بزرگ کردم امیدوارم مشکلی پیش نیاد از اول مهر کلاسها شروع شده اما ما از هفته دیگه می ریم !! وقتی رفتیم سر کلاس دختر خوبی باش و حسابی گوش کن تا بتونی به مامان کمک کنی تو درساش. مامان زبان انگلیسی می خونه تازه معلم زبانم هست پس شما باید بتونی عین بلبل صحبت کنی تازه درس دانشگاهشم داری می خونی پرفسور مام...
6 مهر 1391